اگر ده زندگی دیگر به من داده شود تا در آنها فقط سپاسگزار نعمت‌هایی باشم که در این یک زندگی به من عطا شده است باز هم زمانم کافی نخواهد […]

در جاده می‌رفتيم، از يك سمت ماه بالا آمده بود و از سمت ديگر خورشيد در حال پایین رفتن بود. يک نيمه‌ی آسمان تاريک بود و يک نيمه‌ی ديگر روشن […]

از لیست بلند بالای نقاط ضعفم، اگر بخوام شماره‌ی یک رو نام ببرم باید به «عقل کل» بودن اشاره کنم که بارها و بارها ازش ضربه خوردم اما هنوز هم […]

تازگی‌ها به این نتیجه رسیده‌ام که تمام حرفهایم به شدت منطقی هستند و همین‌طور تمام فکرهایم، تمام رفتارهایم، تمام تصمیماتم و تمام زندگی‌ام. احتمالا من منطقی‌ترین ابله روی زمینم…

جسورترین آدم‌ها آنهایی هستند که با خودشان مواجه می‌شوند

نشخوار کردنِ دوباره و دوباره‌ی همان فکرهای لعنتی بالا آوردن و دوباره قورت دادنشان برای هزارمین بار طعم تلخشان را در دهان حس کردن و تلاش بی‌ثمر برای پایان دادن […]

لذتبخش مثل دوباره خزیدن زیر لحاف گرم وقتی که می‌بینی هنوز وقت داری

زندگی بر انسان حادث می‌شود، همانگونه که مرگ. و به حد فاصل میان این دو حادثه، تنها «عشق» است که معنا می‌دهد.

کاج یک شبه خشک شد؛ درحالیکه ظاهرش هنوز سبز بود اما از درون خشک شد. حالا چهار سال است که دارد تلاش و تقلا می‌کند تا آن یک شب را […]

جناب مولانا می‌فرماید: گَر تو فرعونِ مَنی از مصرِ تَنْ بیرون کُنی در درونْ حالی بِبینی موسي و هارونِ خویش یعنی اگر منیّت و خودبزرگ‌بینی رو‌ از درونت خارج کنی، […]

مادرم تقریبا همیشه در تمام جمع‌ها سعی می‌کرد با اشاره چیزهایی را به ما حالی کند که مثلا یک کاری را انجام بدهیم یا انجام ندهیم. متاسفانه ضریب هوشی ما […]

یک سال پیش، درست در چنین روزی (هفدهم فروردین) من یک عادت اشتباه سی ساله را ترک کردم. عادتی که از هفت سالگی تا شروع سی و هفت سالگی همراه […]

© کپی رایت - حقوق تمامی تصاویر و مطالب منتشر شده متعلق به مریم کاشانکی بوده و هرگونه کپی برداری غیرمجاز می‌باشد