نکند بو از نوشتهها باشد؟
صبح دو خرما و یک لیوان چای و عصر یک لیوان نسکافه با بیسکوییت خوردهام و همین. ساعت اندکی از ۹ شب گذشته است، شهرام شبپره بلند بلند میخواند؛ «شب شد شب شد شب شبو شب و شب شد شب شد شب شد امشبم سحر شد گفتی که میای دیروز دیروز تو دیشب شد دیشبت […]