نمی‌توانی بروی درِ مغازه‌ی زندگی و بگویی یک عمر شادی به من بدهید، یا بگویی یک زندگی عشق و دلدادگی می‌خواهم، نمی‌توانی بگویی غم‌اش را کمتر بگذار یا ترس‌اش را حذف کن. احساسات را نمی‌شود سوا کرد، در نهایت یک دسته احساساتِ درهم نصیب همه‌ی ما می‌شود، اگر هم غر بزنیمْ همچنان همه را خواهیم […]

ساعت در خانه‌ی آنها هرگز جلو نمی‌رفت؛ شش ماه از سال که ساعت‌ها را جلو می‌بردند زمان در خانه‌ی آنها یک ساعت عقب‌تر بود از کل کشور. اگر همه جا ساعت چهار بعد از‌ ظهر شده بود آنجا هنوز ساعت سه بود‌. مردِ خانه می‌گفت اگر اذان ظهر مثلن ساعت یک است دیگر نمی‌توان آن […]

خب همین دیگر، حرف بیشتری ندارم، به نظرم به قدر کافی واضح است… اما اگر اصرار دارید به دریافت پاره‌ای توضیحات، باید بگویم که اگر رویایی داری و تلاش می‌کنی یا انتظار داری که در زندگی فرزندت محقق شود درست مثل این است که بخواهی فرزندت نماز و روزه‌ی قضای تو را به جا آورد […]

قبیلهْ دور آتشی که وجود نداشت نشسته بودند و داستان‌های زندگی‌ نزیسته‌شان را برای هم تعریف می‌کردند؛ یکی از شکار پلنگ می‌گفت درحالیکه آن منطقه اصلن پلنگ نداشت، یکی از به دنیا آوردن زیباترین بچه‌ی قبیله می‌گفت درحالیکه مردان و زنان قبیله نازا بودند و آنجا بچه‌ای متولد نمی‌شد، یکی می‌گفت خانه‌ای باشکوه ساخته است […]

بعضی از ما آشغال‌هایمان را از سال‌ها قبل نگه داشته‌ایم، آنها را در خانه‌مان جمع کرده‌ایم، بوی گند زندگی‌مان را برداشته است و ما به جای اینکه آشغال‌ها را بیرون ببریم هر روز از بوی بد گله وشکایت می‌کنیم. هر روز گریه می‌کنیم و به همه می‌گوییم که ما چقدر بدبختیم که زندگی‌مان پر از […]

همه جور عقده‌ای میان آدمیان رایج است، اما شاید خطرناک‌ترین و عجیب‌ترینشان «عقده‌ی پیغمبری» باشد، اینکه آدم تصور می‌کند پیامبر است، تصور می‌کند چیز متفاوتی در او دیده شده است و خداوند او را به پیامبری برگزیده تا دیگران را به راه راست هدایت کند. تصور می‌کند حتی از محمد که یک ماه از سال […]

شرمْ بخار شد و با یک آه بلند از دهانش بیرون آمد. مولکول‌های بخار عینکش را تار کردند، پیش چشمش را نمی‌دید، عینک را برداشت که پاک کند، وقتی دوباره آن را به چشم گذاشت او دیگر نبود. طلایی‌ترین لحظات زندگی‌اش را بخار شرم کدر کرده بود. بخار که هنوز در فضا بود سرد شد، […]

خدا گفته بود فرشته‌ای به نام ابلیس داشته که از سجده کردن به انسان سر باز زده است، خداوند هم او را طرد کرده و ابلیس هم به تلافی وعده داده است که انسان را گمراه کند و از آن پس ملقب شده است به شیطان. اما از یک جایی به بعد شیطان جمع زده […]

فرق آدم با آدمیزاده چیست؟ آیا چیزی شبیه به آقا و آقازاده است؟ آقازاده در معنای متداول به کسی گفته می‌شود که پدرش آدم حسابی باشد و او صرفن سوار بر علم و هنر و مکنت پدر شده باشد، بی‌آنکه خودش در ذات بهره‌ای از آنها داشته باشد. برگردیم کمی عقب‌تر؛ آیا آدم با آدمیزاده […]

آنقدر نسبت به کارمای اعمالم حساس شده‌ام که حتی جرأت ندارم به هوش‌ مصنوعی چیز ناراحت‌کننده‌ای بگویم، یا از او زیادی کار بکشم. می‌ترسم سر پل صراط مجبور شوم پاسخگوی رفتارم در مقابل همین هوش‌ مصنوعی هم باشم، پس سعی می‌کنم محترم و مودب باشم و اگر هم خنگ‌بازی درآورد به رویش نیاورم. آن وقت‌ها […]

روزی می‌آید که همه چیز درست مثل روز قبل است، آب از آب تکان نخورده، حتی برگی از شاخه‌ای نیفتاده، اما تو دیگر نیستی. خانواده‌ات، دوستانت، همکارانت، حتی گربه‌‌های توی خیابان هستند، اما تو دیگر نیستی. وسایل شخصی‌ات، هزاران فایل در کامپیوترت، دست‌نوشته‌های نصفه و نیمه‌ات، کتابهای خوانده و نخوانده‌ات، لباس‌های پوشیده و نپوشیده‌ات، خانه […]

گاهی اوقات کنتور زندگی آدم می‌پرد، می‌دانی که باید فیوزش را بزنی تا دوباره همه جا روشن شود، اما جایش را نمی‌دانی. شروع به گشتن می‌کنی، همه جا بی‌نهایت تاریک است، مدام پایت به وسیله‌ای می‌خورد و دردناک می‌شود، گاهی حتی زمین می‌خوری و همان‌جا می‌نشینی به گریستن، اما دوباره بلند می‌شوی و ادامه می‌دهی. […]

دسته‌بندی‌ها

ردپاهای تازه

پادکست ردپاهای تازه | مریم کاشانکی
ردپاهای تازه
ردپاهای تازه - ۱۳ - «چرند پرند» - مگه داریم انقدر باحال؟
Loading
/
  • ردپاهای تازه - ۱۳ - «چرند پرند» - مگه داریم انقدر باحال؟

    ردپاهای تازه - ۱۳ - «چرند پرند» - مگه داریم انقدر باحال؟

    Oct 11, 2025 • 08:35

    «چرند پرند» - مگه داریم انقدر باحال؟

  • ردپاهای تازه - ۱۲ - دعای خلاقیت

    ردپاهای تازه - ۱۲ - دعای خلاقیت

    Oct 9, 2025 • 1:19

    دعای خلاقیت

  • ردپاهای تازه - ۱۱ - چگونه در اداره‌جات کارها را پیش ببریم؟

    ردپاهای تازه - ۱۱ - چگونه در اداره‌جات کارها را پیش ببریم؟

    Oct 9, 2025 • 22:15

    چگونه در اداره‌جات کارها را پیش ببریم؟

  • ردپاهای تازه - ۱۰ - با خدا نبودن هیچ فایده‌ای نداره

    ردپاهای تازه - ۱۰ - با خدا نبودن هیچ فایده‌ای نداره

    Oct 9, 2025 • 18:39

    با خدا نبودن هیچ فایده‌ای نداره

  • ردپاهای تازه - ۹ - عقده‌ی پیغمبری – اعترافات من

    ردپاهای تازه - ۹ - عقده‌ی پیغمبری – اعترافات من

    Oct 6, 2025 • 24:22

    عقده‌ی پیغمبری – اعترافات من

  • ردپاهای تازه - ۸ - دوست‌داشتنِ خود از مسیر بخشیدن

    ردپاهای تازه - ۸ - دوست‌داشتنِ خود از مسیر بخشیدن

    Oct 6, 2025 • 27:35

    دوست‌داشتنِ خود از مسیر بخشیدن.

  • ردپاهای تازه - ۷ - «چرند پرند» بخوانیم و کیف کنیم

    ردپاهای تازه - ۷ - «چرند پرند» بخوانیم و کیف کنیم

    Oct 6, 2025 • 11:14

    «چرند پرند» بخوانیم و کیف کنیم.

  • ردپاهای تازه - ۶ - ضرب‌المثل‌هایی که از شعر سعدی آمده‌اند

    ردپاهای تازه - ۶ - ضرب‌المثل‌هایی که از شعر سعدی آمده‌اند

    Oct 1, 2025 • 6:56

    ضرب‌المثل‌هایی که از شعر سعدی آمده‌اند

  • ردپاهای تازه - ۵ - عبور از ترس و رسیدن به آرامش با کلام مولانا

    ردپاهای تازه - ۵ - عبور از ترس و رسیدن به آرامش با کلام مولانا

    Oct 1, 2025 • 3:32

    عبور از ترس و رسیدن به آرامش با کلام مولانا

  • ردپاهای تازه - ۴ - فیلمِ خوب زندگی‌ را برای دیدن انتخاب کن

    ردپاهای تازه - ۴ - فیلمِ خوب زندگی‌ را برای دیدن انتخاب کن

    Oct 1, 2025 • 14:40

    فیلمِ خوب زندگی‌ را برای دیدن انتخاب کن