از دنبالکردن تکتک هدایتهایی که خداوند به شیوههای مختلف بر قلبم فرستاده است با تمام وجود راضیام. بعضیهایشان پوستم را کندهاند، طوریکه برای جمعکردن پارههای خودم احساس پرندههایی را داشتم که ابراهیم آنها را کشت و با هم مخلوط کرد و هر بخش از این معجون را بالای کوهی قرار داد و آنها را فراخواند […]
صبح رمان خواندم. فکرش را هم نمیکردم روزی برسد که صبحش رمان بخوانم. منی که همیشه نگران افزایش بهرهروی در ابتدای صبح بودهام یا دربهدرِ رفتن به دنبال کاری یا مضطربِ حجم کارهایی که باید انجام شوند، از خاطر برده بودم که میشود صبح رمان خواند؛ مثل یک ناپرهیزی نابخشودنی اما شیرین برای ابتدای صبح. […]
شعر گفتهام: رازناکتر از آنی که بشود در حوالیات به حقیقتی پی برد. راستش فقط رفتهام سر خط تا شبیه شعر شود. شاید هم شعر باشد نمیدانم اما به قصد شعر ننوشته بودم. چرا اصلن باید به قصد خاصی بنویسم؟ به گمانم اضافهوزن پیدا کرده است شب، طوریکه توان تکان خوردن و عوضکردن جایش با […]
نوشتن دربارهی یک کلمه با جملهساختن با همان کلمه کاملن متفاوت است. دو تجربهی بسیار متفاوت رقم میخورد از این دو تمرین؛ مثلن اگر بخواهی دربارهی آب بنویسی شاید بنویسی «آب انتخاب اول و آخر من در میان تمام نوشیدنیهاست.» یا مثلن «آب در برابر هیچچیز مقاومت نمیکند، صرفن عبور میکند و همین ویژگی آن […]
امروز مواجههای ویژه با چند لحظهی بخصوص داشتم که دلم میخواهد همه را ثبت کنم. نخستین مواجهه، دیدن پسری حدودن ده ساله در مغازهی پدرش بود که به جای پدر کارت میکشید. او با سرعتی مثالزدنی مبلغ و سپس رمز را در دستگاه کارتخوان وارد کرد و رسید داد. برای خود من تا مدتها تبدیل […]
گفتوگوهای درونی حتی پس از سالها تلاش برای کمرنگکردن یا دستکم نشنیدنشان با همان وضوح قبل به گوش میرسند و میکوشند میخ خودشان را در زندگی بکوبند. در این میان تنها چیزی که میتواند تفاوت کند اقدام بر خلاف نظر این گفتوگوهاست که به آنها مجال خودنمایی بیش از حد را نمیدهد که اگر اینطور […]
بهترین شیوهی قدردانی از چیزیْ استفادهی درست از آن چیز است، استفادهای که منتج به مراقبت از آن میشود. اگر از وسیلهای درست استفاده کنیم قدردانِ داشتنش بودهایم. این شیوهای بسیار کارآمدتر از این است که فقط در کلام بگوییم قدردان هستیم. اگر رابطهی زیبایی داریم باید از آن مراقبت کنیم نه اینکه صرفن بگوییم […]
«مادر» کار کردن با اپلیکیشنها را بلد نبود، از گوشی برای زنگزدن و به ندرت هم برای عکسگرفتن استفاده میکرد. کاش اینستاگرام را بلد بود و آنجا عکس گذاشته بود، دوست داشتم ببینم چه چیزهایی بیشتر مورد علاقهاش بودند، کاش واتساپ داشت و برای پروفایلش عکس گذاشته بود؛ مثل مادرانی که عکس بچههایشان را روی […]
دلت میخواهد خانهای در طبیعت در جایی بکر با منظرهای حیرتانگیز داشته باشی و هر روز از دیدن دشتهایی که منتهی میشوند به کوههای پوشیده از درختان سرسبز و منظرهی بیبدیل سروهای ناز در هر گوشه و کنار و گلهای وحشی و غروبهای افسونگر لذت ببری و در چنین فضایی بنویسی و بخوانی و چای […]
در آن روزی که گِلها میسرشتند / به دل در قصهٔ ایمان نوشتند اگر آن نامه را یک رَه بخوانی / هر آن چیزی که میخواهی بدانی تو بستی عهد عقد بندگی دوش / ولی کردی بِنادانی فراموش کلام حق بدان گشته است مُنزل / که تا یادت دهد آن عهد اول اگر تو دیدهای […]
ما ایرانیها گزارهی ثابتی داریم که هر سال اواخر شهریورماه یا اوایل مهرماه آن را به کار میبریم: «امسال هوا زود سرد کرده.» سپس دو روز از منعقدشدن این گزاره نگذشته است که هوا از تابستان هم گرمتر میشود و دستکم به مدت یک ماه به تباهکردن شعور و شخصیت ما ادامه میدهد. اما ما […]
دعای خلاقیت را بشنوید: ای خالق بیهمتا، هر روز را با یاد و نام تو آغاز میکنم. خود را همچون ابزاری به دستان خلاق و قدرتمند تو میسپارم. وجود خود را به روی خلاقیتِ ذات الهی تو میگشایم و تسلیم تو میشوم. به استقبال اندیشههای نو و راههای تازه میروم و یقین دارم که توسط […]


