ای برادر ما به گرداب اندریم / وان که شنعت میزند بر ساحلست (شَنعت/شُنعت (هر دو درست هستند) در لغت به معنی شنیع و زشت بودن چیزی هست و شنعت […]
مثل دولت که سالها رو نامگذاری میکنه من هم هر سال رو برای خودم نامگذاری میکنم 🤭 مهمترین ویژگیای که در اون مقطع از زندگیم نیاز دارم در خودم ایجاد […]
هر جای دنیا که بروی خودت را با خودت میبری؛ خودت را با تمام افکار، باورها و عادتهایت. دنیای جدیدی که میخواهی تجربه کنی باید اول در درونت شکل بگیرد.
مرد شمارهی یک من در عرصهی شعر و ادبیات و معرفت و فرهنگ و شعور و عشق و عاشقی و هر چی چیز خوب و قشنگ تو این دنیا هست […]
هیچ دوربینی در جهان قادر به ثبت کردن اون حد از زیبایی که چشم انسان قادر به دیدن و درک کردنش هست نیست و هرگز هم نخواهد بود. به عنوان […]
ای بر در سرایت غوغای عشقبازان همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی تو فارغی و عشقت بازیچه مینماید تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی واسه این همه قشنگ عاشقی کردن […]
داشت اتفاق میافتاد… درست در مقابل چشمانم؛ طلوع جادوییاش را میگویم خواندن را متوقف کردم و چشم دوختم به آسمان که تا لحظهای پیش سیاه بود و حالا زرد و […]
زمان از نگاه گیاه اصلا چیز عجیب و غریبی نیست چون اصلا وجود خارجی نداره. برای گیاه زمان یعنی همین لحظه، همین حالا؛ یک دقیقه ی قبل همین حالا بوده، […]
گفتم اگر لبت گَزَم مِی خورم و شَکَر مَزَم / گفت خوری اگر پَزَم قصه دراز میکنی من عاشق این غزلم، از همون بیت اول تا آخرین بیتش. اما در […]
خانم «شیمبورسکا» میگوید: “شهامت میخواهد دوست داشتن کسی که هیچ وقت هیچ زمان سهم تو نخواهد شد” و من فکر می کنم که این عمیقترین شکل دوست داشتن است؛ وقتی […]
میبوسی در حالیکه نمیخواهی نمیبوسی در حالیکه میخواهی ظاهرا یک جابهجایی کوچک اتفاق افتاده است، انگار که یکی به دیگری گفته باشد «میشود من کنار پنجره بنشینم؟» و دیگری بزرگوارانه […]
در حالیکه در مقابل پنجرهای که رو به منظرهای چشم نواز باز میشد ظرف میشستم، شاهد اسیر شدن و کشته شدن زنبوری به دست عنکبوتی بودم و با اینکه کمی […]