,

امید زنده است به تغییر

این امید نیست که چیزها را تغییر می‌دهد، بلکه تغییر است که امید را می‌سازد.

اگر امید وجود دارد به این خاطر است که می‌دانیم چیزها تغییر می‌کنند. قایق برای همیشه در دریا ثابت نخواهد ماند؛ سرانجام بادی خواهد وزید و قایق را تکانی خواهد داد. این که می‌دانیم شرایط عوض خواهد شد امید را در ما زنده نگه می‌دارد و این یعنی امید زنده است به تغییر.

پس اگر امکان تغییر نباشد امیدی هم نخواهد بود. این را وقتی عمیقن می‌فهمی که کسی می‌رود؛ دیگر هیچ میزان از امیدواربودن نمی‌تواند نبودنش را تغییر دهد و آنجایی که دل‌خوش به تغییر نباشی امید جایگاهی نخواهد داشت.

گمان می‌کنم از زندگی خودم توقع بیشتری داشتم؛ تصور می‌کردم قرار است چیز خاصی باشد یا بشود. البته شادمانم که دانستم توقعم بی‌مورد بوده است، حالا آرامم اما بی‌امید، چون دل‌خوش به تغییر نیستم و بی‌ این دل‌خوشی، شکل و روی زندگی دگرگون می‌شود.

خدا می‌داند که هزارهزار بار قدردان‌تر از همیشه‌ام، دیگر آنقدری دیده‌ام که نتوانم از قدردان‌بودن فاصله بگیرم و خدا می‌داند که اگر به چیزی امیدوار باشم آن چیز ناامیدنشدن پروردگار است.

آبان دوست‌نداشتنی تمام شد و تو یک بار دیگر رفتی. از این به بعد هر سال آبان دوباره می‌روی و ما دوباره می‌فهمیم که نبودنت تغییر نخواهد کرد و دوباره ناامید خواهیم شد تا وقتی که نبودن ما هم دیگر قابل‌تغییر نباشد.

تا آن وقت، روز از پی روز زمزمه می‌کنیم:

«کدوم خزون خوش‌آواز تو رو صدا کرد ای عاشق
که پرکشیدی بی‌پروا به جست‌وجوی شقایق
کنار ما باش که محزون به انتظار بهاریم
کنار ما باش که با هم خورشیدُ بیرون بیاریم»

الهی شکرت…

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *