روزانه‌نگاری – چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱

خبر خوب این است که واقعا در چایساز رسوب آب ایجاد نمی‌شود. دیگر کاملا مطمئن شدم. آنقدر آب اینجا خوب است که فقط خدا می‌داند. یعنی من روزی هزار بار بابت آب در این منطقه سپاسگزارم. جالب اینجاست که خانه‌ی پدر و مادرم بسیار به اینجا نزدیک است اما آب آنجا فرق دارد. ما در خانه‌ی خودمان تمام مدت با موضوع آب درگیر بودیم. فشار آب بسیار کم بود چون پمپ آب به خوبی کار نمی‌کرد و در ضمن آب خیلی دیر گرم می‌شد. اینجا آب از هر نظر فوق‌العاده است و این پاسخ درخواست‌های مکرر من از خداوند است. چند وقت است که دوباره ورزش صبحگاهی را شروع کرده‌ام و با اینکه خیلی مختصر و مفید است اما همین هم روی حال خوبم و وضعیت بدنم بسیار تاثیرگذار است. احسان به گل‌ها آب داد و من هم با تمام سرعتی که می‌توانستم آماده شدم و به موقع راهی کارگاه شدیم. در مسیر کارگاه آقای مسنی هست که تابستان و زمستان یک دست کت و شلوار بسیار کهنه به تن دارد و کلاه بافتنی سبز رنگ سید‌ها را سرش می‌گذارد و درحالیکه به عصایش تکیه کرده همیشه در نقطه‌ی خاصی بعد از یک دست‌انداز بلند می‌ایستد. دقیقا بعد از آن دست‌انداز قسمت بیابانی مسیر...

ادامه مطلب