نقطه ی عطف

یک سال پیش، درست در چنین روزی (هفدهم فروردین) من یک عادت اشتباه سی ساله را ترک کردم. عادتی که از هفت سالگی تا شروع سی و هفت سالگی همراه من بود. در آن صبح زیبای بهاری و در عرض چند دقیقه، چیزی چنان عمیق در من تکان خورد که اصلا نیازی نبود حتی یک روز بگذرد تا بفهمم که آن را ترک کرده‌ام، عمل «ترک کردن» در همان لحظه اتفاق افتاده بود. من این را جایی در درونم درک میکردم. آن نقطه، یک نقطه‌ی عطف بود؛ نقطه‌ای که در آن، تمام ابعاد وجودم با هم تلاقی کردند. چنین نقطه‌ای هرگز نمی‌تواند کمی زودتر یا کمی دیرتر اتفاق بیفتد. گاهی برای یک نفر سی سال زمان نیاز است تا به آن نقطه برسد و من یاد گرفته‌ام که سرعت رسیدنم را با دیگران قیاس نکنم. من در هیچ رقابتی نیستم؛ حتی با خودم. هیچ نقطه‌ی پایانی وجود ندارد. زندگی یک جریانِ روانِ همیشگی‌ست و حتی بدون هیچ نقطه‌ی عطفی، هنوز زیستن من ارزشمند است.

ادامه مطلب

سال نو مبارک باد - نوروز ۱۴۰۰

امسال بهترین سال زندگی من است

سال ٩٩ كه داشت شروع ميشد روي يه تيكه كاغذ نوشتم: «امسال بهترین سال زندگی من است» و‌ چسبوندم به در يخچال تا همیشه جلوي چشمم باشه و باور کنید که ۹۹ تبدیل شد به بهترین سال زندگی من تا امروز. نه به این دلیل که آروم و بی دغدغه بود که اتفاقا به اندازه ی تمام سالهای عمرم دغدغه داشت؛ از عزیزانی که از دست دادیم گرفته تا استرس زیادی که برای کار و مسائل دیگه داشتیم، تصمیمات مهمی که گرفتیم و قدم های پر زحمتی که برداشتیم. اما همین دغدغه ها تبدیل شدن به یکی از اصلی ترین دلایلی که ٩٩ رو تبديل كردن به بهترين سال زندگي من. با هر کدومشون که مواجه شدم گفتم اين اومده كه امسال رو تبديل كنه به بهترين سال زندگي من، پس بايد باهاش همراه بشم و تمام خير و بركتش رو دريافت كنم. یاد گرفتم که با نگران بودن هیچ چیزی بهتر نمیشه،‌ پس باید دست از نگران بودن بردارم؛ حتی نگران عزیزانم نباشم چون نگرانی من نه هیچ کمکی به اونها می کنه و نه به من. یاد گرفتم اگر من یک نفر به اندازه...

ادامه مطلب