روزانه‌نگاری – جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱

روزمان با رباعی زیبایی از جناب مولانا شروع شد: یارب تو مرا به نفسِ طناز مده با هر چه بجز تُست مرا ساز مده   من در تو گریزان شدم از فتنه‌‌ی خویش من آنِ توأم مرا به من باز مده گربه‌ی اُلگا که به تازگی عمل جراحی کرده و دوران نقاهت را هم تا حدودی پشت سر گذاشته است دیگر در خانه بند نمی‌شود. آنقدر پشت در می‌نشیند و التماس می‌کند تا الگا به او اجازه‌ی بیرون رفتن بدهد. الگا می‌ترسید که با گربه‌های دیگر درگیر شود درحالیکه هنوز جای بخیه‌هایش کاملا خوب نشده‌اند و موهایش رشد نکرده‌اند. اما گربه مثل یک نوجوان سرکش دوست دارد که بیرون برود و سرش را جایی بیرون از خانه گرم کند. الگا هم دیگر حریفش نمی‌شود و به او اجازه‌ی بیرون رفتن می‌دهد. من طبق معمول هر روز گوشه‌ای از میز نهارخوری نشسته بودم و با همراهی قهوه می‌نوشتم که دیدم گربه آمده است سروقت دستگاه سرخ‌‌کن که بیرون در بالکن بود و دیروز در آن ماهی درست شده بود. بوی ماهی گربه را به آنجا کشانده بود اما جا تر بود و خبری از بچه نبود. کمی آن حوالی چرخید و وقتی فهمید خبری نیست به سراغ کار دیگری رفت. حیوانات هیچ کجا گیر نمی‌کنند. این را بارها و...

ادامه مطلب

مادری که فرزند از دست داده

صبح که از خواب بیدار شدم دیدم جوجه یاکریم از لانه پایین افتاده، در حالیکه سعی داشته از تخم بیرون بیاید اما سرش هنوز داخل تخم بود و کامل بیرون نیامده بود. روی هم اندازه‌ی دو بند انگشت بود. حتما شب که ما خواب بودیم از لانه بیرون افتاده. به بالا که نگاه کردم دیدم مادر همچنان با نگاهی جدی و نگران،‌ محکم و ثابت بدون اینکه حتی پلک بزند، که نکند پلک زدنش توجه مرا به خود جلب کند، داخل لانه نشسته. او می‌داند که فرزند به دنیا نیامده‌اش را از دست داده و قاعدتا حسابی هم ناراحت شده. این مرا به فکر فرو می‌برد. در حالیکه بدن بی‌جان جوجه را از آن حوالی دور می‌کنم با خود می‌اندیشم که در طبیعت هم تمام موجودات نگران فرزندانشان هستند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا از آنها مراقبت و نگهداری کنند، اما زمانی که مطمئن می‌شوند که فرزند از دنیا رفته و کاری از آنها ساخته نیست سریعا به جریان زندگی برمی‌گردند. مادر، قوی و مطمئن آن بالا در لانه، روی سایر تخم‌ها نشسته بود و مشغول مراقبت از آنها بود. به جای اینکه زمانش را صرف غصه خوردن برای فرزند از دست رفته‌اش کند آن را صرف حیات بخشیدن به...

ادامه مطلب