سعدیا پیکر مطبوع برای نظرست
گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
در میان تمام بزرگانی که اثری از آنها به جا مانده است گمان نمیکنم کسی به قدر سعدی با خودش صادق بوده باشد و خودش را آنگونه که واقعن بوده پذیرفته باشد.
باقی انگار که اغلب در پس حجابی بودهاند؛ حجاب شرم و حیا یا خوب دیده شدن، یا هر حجابی که رنگ و بوی سانسور داشته باشد.
سعدی اما اهل سانسور کردن خودش نبود. رک و راست و بیپرده حرف میزد.
او خود را محق میدانسته به نظر انداختن بر پیکر مطبوع، در واقع آن را به منزلهی بهره بردن از نعمت چشم بصیر میدانسته که اگر انجام نشود حق نعمت ادا نشده است.
آنقدر تلاش میکنیم مطلوب دیگران باشیم که جرأت اندیشیدن به نیازها و خواستههایمان را هم نداریم چه رسد به بیان کردنشان.
جالب اینجاست که هر کس کمتر تلاش میکند مطلوب دیگران باشد در عمل بیشتر مطلوب دیگران است.