روزانه‌نگاری – چهارشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۱

دیروز همه جا رفتم؛ از فروشگاه و خرید کردن گرفته تا بنگاه معاملات ملکی و دفترِ وکیل و غیره. به خاطر حجم زیاد کارها نرسیدم که بنویسم. با توجه به روزهای شلوغ و پر کاری که پیش رو داریم باید یک فکری به حال روزانه‌نویسی‌هایم بکنم تا بتوانم از پس انجام دادنش بربیایم. هنوز نمی‌دانم چه فکری، اما باید کاری کنم که انجام دادنش ساده‌تر شود، حداقل برای یکی دو ماه آینده. اگر انجام دادنش سخت باشد مساوی می‌شود با انجام ندادن. مثلا شاید باید فقط یک پاراگراف بنویسم آن هم در مورد مهمترین احساس یا اتفاق آن روز، اصلا نمی‌دانم. پیش بروم تا ببینم چطور می‌شود. همیشه در طول زندگی‌ام به این نتیجه رسید‌ه‌ام که خداوند بسیار بهتر از من می‌دانسته که من واقعا چه چیزی را می‌خواهم و بسیار بهتر از من می‌دانسته که چه چیزی برای من مفیدتر است. خیلی وقت‌ها در مورد خیلی چیزها اصرار کردم یا در مقابل خیلی چیزها مقاومت کردم اما اوضاع آنطوری که من می‌خواستم پیش نرفته و در آینده‌ای حتی خیلی نزدیک، خیر و شر آن اتفاقات به وضوح برایم روشن شده است و همین باعث شده که هر بار اطمینانم به برنامه‌ریزی و زمانبندی خداوند بیشتر و بیشتر شود. درست است که به احتمال...

ادامه مطلب