روزانه‌نگاری – دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱

امروز از صبح آسمان ابری است، از آن هواهایی که من خیلی دوست دارم. ساناز صبح پیغام داد که هوا عالی است بیا عصر به پیاده‌روی برویم و من هم موافقت کردم. احسان هم از صبح که چشم باز کرد چند کلید و پریز را درست کرد. احسان مانند پدرش آدمی فنی است؛ ابزارها را می‌شناسد و کاربردهای آنها را به خوبی بلد است و تقریبا از پس انجام دادن هر کاری به خوبی برمی‌آید. اگر هم کاری را بلد نباشد یاد می‌گیرد و انجام می‌دهد. خیلی هم به ابزارها علاقمند است. یک سال پیش دو تا ابزار خیلی باکلاس (😎) هم خریداری کرد که در این اسباب‌کشی عصای دست ما بودند و واقعا کمک کردند. حالا هم که احسان و مهدی با هم کار می‌کنند احسان هر روز فنی‌تر هم می‌شود؛ چون مهدی مهارت فنی فوق‌العاده بالایی دارد، به راحتی‌ می‌تواند یک دستگاه مکانیکی غول‌پیکر را بسازد یا هر دستگاهی را به کار بیندازد. احسان هم که به کارهای فنی علاقه دارد در کنار مهدی هر روز بیشتر یاد می‌گیرد. من هم خیلی خوشحالم که برای انجام دادن کارهای خانه نیازی نیست منتظر کسی باشیم. احسان بعد از صبحانه، بند و بساط فنی‌اش را جمع کرد و حتی نردبان را هم برداشت...

ادامه مطلب