بارها آزمودهام آدمها را به آزمون ِ وفا و هر بار این منم که شکست میخورم در این آزمون دردآور که گُمان میکنم این یکی دیگر میداند چیست وفا و حرمت نگه میدارد وفاداری را و چه ساده دلم من…..
بارها آزمودهام آدمها را به آزمون ِ وفا و هر بار این منم که شکست میخورم در این آزمون دردآور که گُمان میکنم این یکی دیگر میداند چیست وفا و حرمت نگه میدارد وفاداری را و چه ساده دلم من…..
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ نزدیکتر از رگ گردن.