بخند
نخندی هم می گذره، اما اگه بخندی “خوش می گذره”. 😀
من زندگی کردن را ذره ذره یاد گرفتم. سی سالگی سرآغاز تحولی بزرگ در من بود؛ کشف مسیرهای جدید، کشف شاد بودن و لذت بردن از اتفاقات ریز و درشت، کشف عاشقی، کشف ساده گرفتن زندگی، کشف خندیدن از ته دل، کشف خود را دوست داشتن و خلاصه کشف هر چیزی که می توانست از من آدم بهتری بسازد.
نخندی هم می گذره، اما اگه بخندی “خوش می گذره”. 😀
مرد به حمایت عاطفی نیاز دارد و هر چه سنش بیشتر می شود به حمایت بیشتری نیاز دارد. مرد بر خلاف چیزی که به ما یاد داده اند یک چوب خشک نیست که نیازی به مراقبت و نگهداری نداشته باشد بلکه گیاهی حساس است که باید دائما از آن مراقبت کرد. باید همیشه مراقب غرورش […]
تجربهی شخصی من از درمان جوش صورت را اینجا بخوانید: تجربهی من از درمان آکنه یا همان جوش صورت – درمان قطعی با روآکوتان توجه: دوستان عزیزم لطفا سوالتتون رو در گروه همفکری بنویسید. اونجا من و سایر دوستان پاسخگو خواهیم بود. متشکرم. در این مقاله تلاش میکنم تجربههای مثبت سایر افراد را […]
زنگ زد گفت: «یه نسخه از پایاننامهی فوق لیسانست رو بده به من.» من خیلی خوشحال شدم گفتم: «واقعا میخوای پایاننامهی من رو داشته باشی؟!» گفت: «آره، حجمش خیلی زیاده، میخوام پشت برگههاش چرک نویس کنم ورق سفید حروم نشه.» به نظرم ضایعترین نوع شکست ِ عشقی بود. ☹️
واژگان تخصصی ِ کامپیوتر جزء اون دسته از واژگانی هستن که نباید بومی سازی بشن. یعنی اصلا نمیشه که بومی سازیشون کرد. من نمیدونم چه اصراریه یه عده زحمت کش سعی می کنن برای تمام کلمات این حوزه یه معادل فارسی پیدا کنن. اینجوری میشه که باید مدت ها به عبارت “درون ریز و برون […]
علم کامپیوتر از خیلی از جهات یک علم انتزاعیه که اصولا در جهان بیرون نمود مشخصی نداره. به عنوان مثال وقتی از شما میخوان که یک شبکه رو شبیه سازی کنید تا مثلا کارکرد یک الگوریتم مسیریابی رو در اون شبکه بررسی و نتیجه گیری کنید، انگار که از شما میخوان برید احضار روح کنید […]
برخی از انواع پرنده ها از روش های زیرکانه ای برای مراقبت از فرزندانشان استفاده می کنند یا بهتر است بگوییم برای فرار کردن از زیر بار مسئولیت نگهداری از فرزندان. این پرندگان تخم های خود را در لانه ی سایر پرنده ها و در کنار تخم های آنها می گذارند و به دلیل شباهت […]
در درون ِ هر آدم باشعوری یک آدم بی شعور نهفته است که اگر زیادی تحریک شود خودش را نشان خواهد داد. اما بر عکسش صادق نیست. یعنی در درون ِ هیچ آدم بی شعوری یک آدم باشعور نهفته نیست. پس هیچ گاه نباید انتظار ظهورش را داشت.
چند باري رفتم مطب يه دكتر گوش و حلق و بيني كه گوشم رو چك كنم. اگه رفته باشيد مي دونيد كه توو مطب اين پزشكانِ عزيز همه رسما توو دماغِ همديگه هستن. توو يكي از اين مراجعات يه دختر تقريبا هجده ساله (از حرفهايي كه راجع به مدرسه و كنكور ميزد فهميدم) كنار من […]
قبلاها فارسی رو با حروف انگلیسی می نوشتیم و بهش می گفتیم فینگلیش. جدیدا انگلیسی رو با حروف فارسی می نویسیم و هنوز هیچ اسمی واسش انتخاب نکردیم. فینگلیش خودش به اندازه ی کافی دردناک بود، اما ما به همون فینگلیش قناعت نکردیم و مرزهای خلاقیت رو درنوردیدیم تا اینکه تونستیم انگلیسی رو با حروف […]
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ «نزدیکتر از رگ گردن».
