من سهم هر کسی که زندگی را نمیخواهد خریدارم
يك زندگی برای من كم است؛ هفتاد يا هشتاد سال ديدنِ غروب آفتاب برای من كافی نيست. هر روز آنقدر به آن صحنهی زرد و نارنجی زُل میزنم كه خورشيد معذب میشود. من سهم هر کسی که زندگی را نمیخواهد خریدارم؛ همهی آنهايی كه باران سرِ ذوقشان نمیآورد و بهار انگيزهی حركتشان نيست. من سهم […]

