قلب بازیافتی
قلبم از دور ریختههای قلبهای دیگران ساخته شده است، چیزهایی که آنها دور انداخته بودند را سرِهم کردهام و قلبی بازیافتی برای خودم دست و پا کردهام؛ قلبی از مواد کهنه که بوی کهنگی میدهد. وقتی اندوهگین است نمیدانم اندوهش از چیست، وقتی میترسد ترساش را نمیشناسم، وقتی هیجانزده است دلیلش را نمیدانم. شاید بارها […]