من اسم مستعار دارم؛ «سمیرا». قدیم‌ها می‌گفتند ریشه‌ی عربی دارد و معنی‌ اش می‌شود زن گندمگون. این روزها کشف کرده اند که آنکه می‌شود زن گندمگون سُمَیرا است. حالا می‌گویند که سمیرا از یک طرف می‌رسد به زبان سانسکریت و معنایش می‌شود «همراهِ خوشایند»، از طرف دیگر ریشه در فارسی كهن دارد و يک جورهايی می‌شود «هدیه ی دریا».

من هيچكدامشان نيستم؛ نه زن گندمگونم، نه همراه خوشايندم و نه هديه ي دريا. هیچکدامشان نیستم ولی هنوز سمیرا هستم.

سالها طول کشیده است تا سمیرايی كه سميرا نيست کمی با خودش هماهنگ شود؛ با شکل و قیافه اش، با صدایش، با موهای صافش، با ترس‌ها و تردیدهایش و با اسم مستعارش.

او گاهی دلش برای خودش تنگ می‌شود و خودش را محکم بغل می‌کند و گاهی فرسنگ‌ها از خودش دور می‌ شود. گاهی لبریز از شور زندگی است و گاهی دست و دلش به نفس کشیدن هم نمی رود.

همه ی اینها شاید برای این است که گاهی سمیرا است و گاهی نیست. او دو نفر است در یک نفر؛ زمانی که با خودش تنهاست خودش را سمیرا خطاب می کند اما اگر از او بپرسی اسمت چیست می گوید مریم.

مستعار یعنی به عاریت گرفته شده، چیزی که واقعی نیست. یعنی بخشی از من هست که واقعی نیست. بخشی که با آن بزرگ شده‌ام و این روزها بيش از هر زمانِ ديگری غير واقعی می‌نمايد.

آدمیزاد هر بار که با موقعیتی جدید روبرو می شود در واقع با یک خودِ جدید مواجه می‌شود که باید از نو بشناسدش.

آدمیزاد گاهی تبدیل به استعاره ای می شود از خود واقعی اش.

من هیچی از فوتبال نمی دونم. یعنی اطلاعات من درباره ی فوتبال در حدّیه که یه مرغ ممکنه در مورد فلسفه بدونه!! اگه یه روزی بفهمم که آفساید دقیقاً چیه اون روز خودم رو لایق دریافت یه کاپ قهرمانی می دونم. اما با همین اطلاعات ِ ناقص فکر می کنم که این ورزش یه درس بزرگ برای همه ی ما داره که همه مون باید یاد بگیریم و به کار ببندیم.

فوتبالیست ها یاد می گیرن که اشتباهاتشون رو بپذیرن و خودشون رو بابت اشتباهات سرزنش نکن. طرف به خودشون گل می زنه اما به سرعت برمیگرده به بازی و کارش رو ادامه می ده و اجازه نمیده که این اشتباه جلوی ادامه ی بازیشو بگیره. بعدا هم که ازش می پرسن می گه بله من اشتباه کردم، اما فوتبال همینه، گاهی هم اشتباه می کنی.

فوتبالیست ها با اشتباه کردن متوقف نمی شن، نه توی اون بازی نه در بازیهای بعدی. می دونن که اشتباه کردن جزئی از روند فوتباله و اصلا هیجان فوتبال به اینه که قابل پیش بینی نیست، هم اشتباه توش هست هم یه عالمه عملکرد عالی. در مقابل یه اشتباه صدها عملکرد درست وجود داره که می تونه منجر به گل بشه. جامعه ی فوتبالی هم یه فوتبالیست رو بر اساس یه اشتباه قضاوت نمی کنه بلکه بر اساس عملکرد کلی اون فرد قضاوت می کنه. هم تیمی ها هم انگشت اتهام به سمت کسی که اشتباه کرده نمی گیرن چون می دونن که اولاً این اتفاق ممکنه برای هر کسی از جمله خودشون بیفته و دوماً اون اشتباه نقطه ی پایان نیست، همیشه فرصت هست برای جبران کردن.

همه ی ما باید توی زندگیمون مثل یه فوتبالیست فکر کنیم و عمل کنیم. اشتباهات ما نقطه ی پایان کار نیستن، همیشه فرصت داریم برای جبران کردن به شرطی که بلند شیم و ادامه بدیم. باید اینو بدونیم که اگه یه بار اشتباه کردیم به جاش صد بار هم عالی بودیم. اگر هم می خوایم خودمون رو قضاوت کنیم حداقل بر اساس عملکرد کلی مون قضاوت نکنیم نه فقط بر اساس اشتباهاتمون. فوتبالیستی که وقت و انرژیش رو صرف سرزنش کردن خودش بکنه اون بازی و تمام بازیهای بعدی رو از دست می ده، در حالیکه می تونست از اون اشتباه درس بگیره و تو بازیهای بعدی خيلي بهتر عمل کنه.

عاشق بی قید و شرط خودمون باشیم، با تمام اشتباهات و کاستی هامون تا برای بازی زندگیمون تبدیل به بهترین فوتبالیست ممکن بشیم؛ خيلي بهتر از CR7 😉