عشق
زندگی بر انسان حادث میشود، همانگونه که مرگ.
و به حد فاصل میان این دو حادثه، تنها «عشق» است که معنا میدهد.
زندگی بر انسان حادث میشود، همانگونه که مرگ.
و به حد فاصل میان این دو حادثه، تنها «عشق» است که معنا میدهد.
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ نزدیکتر از «نزدیکتر از رگ گردن».
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.