شکر کن اگر بهتر از آنی که پندارندت
با هم حکایت قشنگی از سعدی جانم بخوانیم (هر جا لازم بوده ویرگول و اعراب اضافه کردهام تا خواندن سادهتر شود):
«بخشایش الهی گم شدهای را در مناهی چراغ توفیقْ فرا راه داشت تا به حلقهٔ اهل تحقیق در آمد، به یمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان ذمائم اخلاقش به حمائد مبدل گشت، دست از هوا و هوس کوتاه کرده و زبان طاعنان در حق او همچنان دراز که بر قاعدهٔ اوّلست و زهد و طاعتش نامعوّل
به عذر و توبه توان رَستن از عذاب خدای
ولیک مینتوان از زبانِ مردم رَست
طاقت جور زبانها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد، جوابش داد که شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت
نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت بینند
در بسته بِروی خود ز مردم
تا عیب نگسترند ما را
در بسته چه سود و عالم الغیب
دانای نهان و آشکارا»
کل ماجرا که مشخص است، اما صرفن جهت افاضهی فضل شخصی اندکی معنی بیاورم؛ طرف توبه کرده اما ملت دست از سرش برنمیداشتند و میگفتند فلانی تغییر نکرده است. طرف طاقت حرف مفت ملت را نداشته، به پیر طریقت مراجعه میکند که ایشان میگویند چه نعمتی بالاتر از این که خودت بهتر از آن چیزی هستی که مردم در موردت میپندارند.
اینکه تو بهتر از پندار مردم در مورد خودت باشی خودش یک نعمت است، بهتر از این است که تو بد باشی و دیگران تو را نیک ببینند. اینکه در را به روی خودت ببندی تا مردم عیبت را نگویند هیچ فایدهای ندارد، خداوند هم که به پیدا و نهان ما واقف است.
باید خیلی بزرگمنش باشی که نخواهی چیزی را به دیگران ثابت کنی. کار سادهای نیست. اما این نگرش قشنگ است. اگر حس میکنی دیگران تو را کمتر از آنچه هستی میبینند خوشحال باش که خودت بهتر از پندار آنها هستی.
(در مورد خودم هم باید بگویم که به نظرم پندار دیگران در مورد من اغلب اوقات بهتر از آن چیزی بوده که واقعن بودهام؛ گاهی در مقابلش معذب شدهام و احساس کردهام که مسئولیتی بر دوشم قرار گرفته، اما همواره سپاسگزار خداوند بوده و هستم چرا که تمامش لطف او بوده است و بس.)
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.