بایگانی برچسب برای: کیک

پودر کیک وانیل-کاکائو در خانه‌ی پدر مانده بود، آوردم درستش کردم تا خراب نشود. یادم آمد که هر هفته یک کیک جدید درست می‌کردم؛ یک بار کیک اسفنجی با خامه‌کشی حرفه‌ای، یک‌بار کیکی با بافت و طعمی کاملن جدید،‌ یک بار بدون شکر،… کیک‌های اسفنجی‌ام مثل ابر سبک بودند، کیک‌های آلبالو شهوت‌انگیز و کیک‌های هویج محجوب و خودمانی. کاپ‌کیک‌ها خوش‌بافت و شیک بودند مثل قشنگ‌ترین دختر فامیل که همه خواستگارش هستند، کوکی‌ها هم که سرکش و جسور.

می‌دانستم تخم‌مرغ را چقدر باید بزنی، شکر چه بافتی به کیک می‌دهد و کم‌و‌زیاد کردنش چه تاثیری دارد، چه وقت پخت کامل شده است،‌ خامه‌ی همزده‌ای که رد همزن روی آن می‌ماند چه کیفیتی دارد و کدام پودر کاکائو آنقدری که من می‌خواهم تلخ است. گاهی خط‌کش را کنار کیک می‌گذاشتم و از قد و بالایش کیف می‌کردم.

حالا مدت‌هاست که فقط فر را تمیز می‌کنم تا تارعنکبوت نبندد. کافه را رسمن تعطیل کرده‌ام، آن همه وسیله را این‌طرف و آن‌طرف چپانده‌ام و هیچ اهمیتی برایم ندارند.

این کیک را هم در دستگاه چند‌کاره درست کردم نه در فر، حتی همان هم خوب شد. کلن کیک پختن حتی از کیک خریدن برایم ساده‌تر است و هیچوقت پیش نیامده که قابل‌قبول از کار درنیاید.

اما دیگر آن شوقی که مرا به این کار ترغیب می‌کرد زنده نیست. الان اوج هنر و خلاقیتم درست‌کردن نیمرو با شوید و پنیر است.

حالا انگار کیک‌پختن و هر کار دیگری را اینجا تجربه می‌کنم؛ کلمات را جابه‌جا می‌کنم، یکی را آن وسط‌ها اضافه یا یکی را کم می‌کنم. می‌کوشم چم‌و‌خم کار مثل پختن کیک دستم بیاید. شاید کیکی که اینجا می‌پزم خیلی اوقات قابل‌قبول نباشد اما حقیقت این است که از مراحل پخت این یکی و حتی از نتیجه‌ی ناقص‌اش لذتی می‌برم که در هیچ کار دیگری نظیرش را تجربه نکرده‌ام.

این بی‌شوق بودن هم شکل تازه‌ای از زندگی‌ام است که اولن مثل تمام اشکال دیگرش برایم عزیز است و دومن فرصتی می‌سازد برای خرج‌کردن تمام شوق اینجا و برای نوشتن.

الهی شکرت…