بایگانی برچسب برای: چهل ساله شدن

(دلتنگ‌ترینم برای تو که چهل‌سالگی‌ام را ندیدی و غمگین‌ترینم برای خودم که تصور می‌کردم چهل سالگی باید چیز خوشایندی باشد که باور کن می‌شد اگر می‌ماندی و حالا خدا می‌داند که شمع چند اردیبهشت دیگر را باید با حسرتِ «بی تو چهل ساله شدن» فوت کنم.)

الهی تو را شکر برای چهل سال بودن و تجربه کردن، من این تجربه‌ی بکر را درست همانطور که تو برایم خواستی می‌خواهم؛ بی کم و کاست. می‌دانم که «چگونه زیستنم» هرگز نشانگر قدرشناسی‌ام بر این موهبت نبوده است و شاید هرگز هم نتواند باشد، اما قلبم بر آن عمیقن قدردان است. زندگی همواره برایم بی‌اندازه ارزشمند بوده است؛ می‌دانم که می‌شد مشتی خاک باشم گوشه‌ی زمینی لم‌یزرع، اما امکانِ ادراکِ این حضور به طریقی چنین حیرت‌انگیز به من عطا شده است.

حالا چهل‌شدگی و چهل‌بودگی را به فال نیک می‌گیرم، می‌دانم که «لطف تو همواره ناگفته‌ی مرا شنوده است*»، پس می‌توانم باقی این شگفتی را هرقدر که باشد به تو واگذار نمایم و خاطرآسوده به تماشای اعجاز تو بنشینم.

*ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهٔ ما می‌شنود
(مولانا)

الهی شکرت…