همان روز، همان جا، همان وعدهی دلانگیز
قرارم با تو بهار بود که بهانهای شود شاید به قرار گرفتن این دل بیقرار
بهار که نه، بهانهام تو بودی که شانهات تمام قرارم است و عشقت تمام بهارم
همان روز، همان جا، همان وعدهی دلانگیز
قرارم با تو بهار بود که بهانهای شود شاید به قرار گرفتن این دل بیقرار
بهار که نه، بهانهام تو بودی که شانهات تمام قرارم است و عشقت تمام بهارم
من زندگی کردن را ذره ذره یاد گرفتم؛ سی سالگی سرآغاز تحولی بزرگ در من بود؛ کشف مسیرهای جدید، کشف شاد بودن و لذت بردن از اتفاقات ریز و درشت، کشف عاشقی، کشف سادهگرفتن زندگی، کشف خندیدن از ته دل و خلاصه کشف هر چیزی که میتوانست از من آدم بهتری بسازد.
الهی شکرت...