چرا به این جهان آمدهایم؟
– چرا به این جهان آمدهایم؟
– ما تنها در پی یک کار به این جهان آمدهایم؛ آمدهایم تا از یک چیز مراقبت کنیم، حواسمان پی یک چیز باشد، چشممان را از یک چیز برنداریم.
– چه چیزی است آن یک چیز؟
– «اعتماد»، ما آمدهایم تا از اعتماد مراقبت کنیم.
– اعتماد به چه؟
– اعتماد به خداوند. ما آمدهایم تا به او اعتماد کرده و تمام عمر از این اعتماد مراقبت کنیم.
– منظورت چیست که باید از اعتماد به او مراقبت کنیم؟
– یعنی نباید آن را از دست بدهیم، باید همواره چراغ این اعتماد را روشن نگهداریم.
– چرا باید از این اعتماد مراقبت کنیم؟
– چون دیر یا زود خواهیم فهمید که بدون این اعتماد زندگی تبدیل به کارزاری دائمی میان ما و جهان خواهد شد، میان ما و هر چیز دیگری از جمله تمام خواستههایمان.
– اگر از آن مراقبت کنیم چه چیزی نصیبمان میشود؟
– مراقبت خداوند از باقی چیزها. ما از اعتمادمان به او مراقبت میکنیم و او از باقی چیزها.
– چه چیزهایی؟
– تجربهها، عواطف، احساسات، نیازها، خواستهها، نعمتها،… هر چیزی و هر چیزی از جمله پول، سلامتی، رابطه.
– چرا برای اعتماد به این جهان آمدهایم؟
– چون وقتی میکوشیم از اعتمادمان مراقبت کنیم او را جور دیگری میشناسیم، جوری که به جز از مسیر اعتماد نمیتوانستیم بشناسیم. او هم از دریچهی این اعتماد خودش را جور دیگری تجربه میکند، جوری که اگر این اعتماد نبود نمیشد آن را جلوهگر کرد و همهی اینها در این جهان معنا مییابد؛ در جهانی که در آن فاصله هست میان ما و او و این فاصله اعتمادکردن را دشوار میسازد.
الهی ما از اعتمادمان به تو مراقبت میکنیم، تو هم از باقی چیزها (از جمله از اعتماد ما به خودت) مراقبت کن.
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.