عاقد درختها
وقتی درختها را پیوند میزنند چه کسی خطبهی عقدشان را جاری میکند؟ این پیوند کجا ثبت میشود؟
دستکم یک صیغهای باید جاری شود و یک مهریهای باید مقرر گردد ولو به قدر یک مشت کود پای درخت. رسم و رسومات را که نمیشود زیر پا گذاشت.
شنیدهام بعضی درختها آفتاب را مهر پیوندشان میکنند، یکی نیست بگوید از کیسهی خلیفه میبخشید؟ آن را که خداوند مهر همه کرده است، تو از خودت چه داری که نشانهی مهرت باشد بر این پیوند؟ آن درختها دقیقن همانهایی هستند که میگویند مهریه را که داده و که گرفته، آی باید سفت بایستی و بگویی آفتاب را برایم بیاور، تا ببینی چقدر مرد داستاناند.
نکند هیچکس خطبه را نمیخواند؟ آنوقت بار درخت نامشروع میشود و خوردنش حرام. تازگیها درختها هم فاز ازدواج سفید و این حرفها را برداشتهاند، میگویند میخواهیم آزاد باشیم و هر وقت نخواستیم پیوند را پس بزنیم. چه حرفها، حرمتها از بین رفته است، دیگر کسی حلال و حرام سرش نمیشود.
حالا خوب است که وقتی جدا میشوند درخت نَرَک میشود و دیگر بار نمیدهد، وگرنه معلوم نبود تکلیف بچهها چه میشد.
خیلیها هم این وسط دکان باز کردهاند؛ عدهای به هوای تدارکات و مراسم، بعضیها هم حوزهی درختیه راه انداختهاند و «عاقد درخت» تربیت میکنند، تازگیها هم که عقد آریایی و این چیزها را مد کردهاند.
قدیمها از این خبرها نبود، هیچ درختی حتی جفتش را نمیدید، بزرگترها دورادور آنها را به عقد هم در میآوردند و حاصلش درختان بارور چند صدساله بود، حالا به یک سال نکشیده زیر پیوندها میزنند و فیلشان یاد دوران مجردی میکند.
نوههایم میگویند تو از دوران عقبماندهای، میگویند خودت را با تغییرات هماهنگ کن، چیزهایی هم دربارهی آزادی بیان و اندیشه و اینها میگویند. من که این چیزها را نمیفهمم، فرقی هم برایم ندارد که به سنتها پایبند باشند یا نه، فقط میگویم حالا که سنگ آزادی را به سینه زدهاند و آن را یافتهاند لااقل فقط به عشق بله بگویند.
چه فرقی دارد که مهریه خورشید باشد یا یک مشت کود وقتی نه ضامن دوام پیوندشان است و نه دلیل سعادتشان؟ لازم هم نیست عاقدی آنجا باشد، اما عشق که باید باشد؛ اگر عشق باشد پیوندشان حلال است. عقل من همینقدر میرسد، دیگر خود دانند.
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.