فمنیسم از نگاه یک زن
[vc_row][vc_column][vc_column_text text_larger=”no”]
در بین تمام عقاید و مکاتبی که در طول قرنها در بین انسانها رواج داشته، فمنیسیم به طور قطع منحرف کننده ترین و آسیب زننده ترین اونهاست؛ چرا که این مکتب زنان رو هدف قرار داده که پرورش دهنده و تربیت کننده ی نسل ها هستن و هر قدمی که برمیدارن تاثیر مستقیمی بر روی آینده ی جامعه خواهد داشت. در واقع اونها تعیین کننده مسیر جوامع هستن. بنابراین وقتی که بشه زنان رو تحت کنترل داشت میشه بر روی کل جامعه تسلط داشت.
وقتی ما جنگ بر سر چیزی رو شروع میکنیم یعنی در وهله ی اول پذیرفتیم که مالکِ اون چیز نیستیم و باید برای به دست آوردنش تن به مبارزه بدیم. بنابراین این باور در ما ایجاد میشه که حقوق ما توسط عوامل بیرونی از ما گرفته شده و ما باید با اون عوامل بیرونی بجنگیم تا بتونیم حقوقِ از دست رفته مون رو زنده کنیم.
دقیقا همین جاست که باورهای غلط در ما شروع به شکل گرفتن می کنن و به قول معروف جهان دقیقا شرایط رو برای ما طوری رقم میزنه که به ما ثابت بشه که این باورها درست هستن. یعنی آدم هایی بر سر راه ما قرار میگیرن که واقعا حقوق ما رو نقض میکنن، ما در جایی مشغول به کار میشیم که حقوق ما در نظر گرفته نمیشه، با فردی ازدواج میکنیم که به حقوق ما احترام نمیذاره و هر روز زنانی رو میبینیم که حقوقشون پایمال شده و بنابراین بیشتر و بیشتر به این باور میرسیم که کسانی از بیرون قادر هستن حقوق مارو نقض کنن و ما باید با اونها مبارزه کنیم تا اجازه ی این کار رو بهشون ندیم و در نهایت اگر موفقیت های کوچیکی در این مسیر به دست بیاریم میذاریم به این حساب که حرکت های ما موثر واقع شدن، که اگر ما مبارزه نمی کردیم هیچ اتفاقی نمی افتاد و بنابراین در آینده باید بیشتر و قویتر مبارزه کنیم.
بنابراین ما تبدیل به زنانی میشیم که سراسرِ وجودشون خشم و کینه است؛ نسبت به مردان، نسبت به جامعه و نسبت به زمین و زمان و ما به دخترانمون یاد میدیم که اونها حق و حقوقی ندارن مگر اینکه دائما در حال مبارزه برای به دست آوردن حقوقشون باشن.
از طرف دیگه از همه چیز و همه کس طلبکار خواهیم بود. مثلا از خیلی از خانم ها می شنویم که چرا خانم ها باید توی خونه کار کنن، کی گفته که خانم ها باید کارهای خونه رو انجام بدن در حالیکه مردها جلوی تلویزیون لم دادن، خانم ها هم به اندازه ی اونها دارن کار میکنن اما این کار کردن دیده نمیشه، قدر دونسته نمیشه.
یک مرد زمانی که یک زندگی رو شروع میکنه خودش رو متعهد میدونه که نیازهای اون زندگی رو به بهترین شکلی که میتونه برآورده کنه. وظیفه ی خودش میدونه که تک تک ِ روزهای سال رو از خونه بیرون بره و تلاش کنه تا بتونه بهترین هارو برای خانواده اش فراهم کنه. فرقی نمیکنه سرد باشه یا گرم، شلوغ باشه یا خلوت، آدم هایی که باهاشون سروکار داره باشعور باشن یا بی شعور، نصفه شب باشه یا صبح علی الطلوع، حوصله داشته باشه یا نداشته باشه، اون تعهد داره که تلاش کنه و هر روز و هر روز همین کارو میکنه و هرگز این جمله رو به زنش نمیگه که من هر روز دارم سگ دو میزنم اما تو توی خونه لم دادی جلوی کولر یا کنار بخاری. چون این تلاش رو وظیفه ی خودش میدونه و نه تنها نسبت به کسی خشم و کینه نداره بلکه وقتی نیازهای خانواده اش رو برآورده میکنه احساس غرور و سربلندی و شادی فراوانی میکنه. چون خانواده اش مساوی است با خودِ او، در واقع مرد خانواده رو چیزی جدا از خودش نمیدونه.
اما تقریبا تمام خانم هایی که بیرون از خونه کار میکنن تا بخشی از هزینه های زندگی رو تامین کنن دائما مشغول غر زدن هستن. مشغول شمردن کارهایی که در زندگی میکنن و مشغول به خاطر سپردن تک تک اتفاقاتی که در طی روز پشت سر میگذارن تا به زندگی ِخودشون (به زندگی ای که خودشون ساختن) کمکی کرده باشن و در ادامه هم غر میزنن بابت کارهایی که باید توی خونه انجام بدن.
در واقع هیچ بخشی از این کارهارو وظیفه ی خودشون نمیدونن بلکه فکر میکنن دائما داره در حقّشون اجحاف میشه و از اینکه میتونن نیازهای زندگی مشترکشون رو برآورده کنن به هیچ وجه احساس غرور و شادی ندارن.
این حس دقیقا ریشه در باورهای غلطی داره که فمنیسم سعی کرده در زنان ایجاد کنه و به این ترتیب اکثر زنان نمیتونن روابط موفقی داشته باشن و خانواده ی موفقی تشکیل بدن و در تربیت فرزندان هم به هیچ وجه موفق نیستن.
اگر من به عنوان یک زن باور داشته باشم که هیچ عامل بیرونی نمی تونه حقوق منو از من بگیره مگر و فقط مگر زمانی که من خودم این اجازه رو بدم اون وقت خیالم راحت میشه، اون وقت واقعا در شرایطی قرار نمیگیرم که این اتفاق بیفته، با آدم هایی مواجه نمیشم که حقوق زنان رو نادیده میگیرن. بلکه من همواره در رضایت بخش ترین شرایط خواهم بود.
وقتی من یک مرد رو انتخاب میکنم تا زندگیم رو با او شریک بشم، او جزئی از من خواهد بود، او خودِ من خواهد بود، چیزی غیر از من و بیرون از من نیست. پس من هر کاری برای او انجام میدم در واقع دارم برای خودم انجام میدم. برای اینکه هر روز و هر لحظه اتفاقات بهتری رو تجربه کنم. چنین تجربه ای ممکن نمیشه مگر زمانی که عشق وجود داشته باشه و اگر عشق وجود داشته باشه انجام دادنِ هیچ کاری مساوی با نقض حقوق انسان نخواهد بود. بلکه هر قدمی که برمیداریم باعث شادی بیشتر ما خواهد بود. خوشحالی از اینکه زحمات ما قراره رابطه ی بهتری رو بسازه و یک رابطه ی بهتر منجر به ایجاد لذت بیشتر خواهد شد و هیچ کس به جز خود ما از این لذت سود نخواهد برد.
پس بیاید باور نکنیم که کسی یا چیزی بیرون از ما میتونه حقوق مارو پایمال کنه. این یه باور غلطه که مارو دقیقا به سمت همین شرایط می کشونه. اگر ما این باور غلط رو نداشته باشیم هیچ نیازی به مبارزه نخواهیم دید و سعی میکنیم با جهان در صلح باشیم و به این ترتیب جهان هم هرگز اتفاقی رو رقم نخواهد زد که باعث ناراحتی ما بشه. ما با مردانی مواجه نخواهیم شد که نگرش های ضد زن داشته باشن بلکه همیشه و در همه جا با ما با احترام برخورد خواهد شد.
بیاید باور کنیم که ما مالکِ حقیقی تمام حقوقمون هستیم و چیزی که مالِ ماست از ما گرفته نشده و نخواهد شد.
بیاید فکر نکنیم که اگر قدمی برای زندگی مشترکمون بر میداریم داریم همسرمون رو پررو می کنیم یا باعث میشیم که حقوقمون ندیده گرفته بشه. بلکه تمام ِ قدم هامون رو با لذت برداریم، به شوق ِ لذت بردن از تک تک لحظات و باور کنیم که مردها می بینن این اشتیاق ِ مارو و اونها هم تلاششون رو چندین برابر میکنن تا همه چیز همونطوری باشه که ما میخوایم.
بیاید به دخترانمون عاشق بودن رو یاد بدیم. اونها رو وسط میدون مبارزه و پشت جبهه های جنگ علیه مردان و جامعه قرار ندیم، بلکه بهشون یاد بدیم که همسنگر با مردانشون باشن تا بتونن روزهایی رو تجربه کنن که لایقش هستن؛ روزهایی سرشار از عشق و شادی.
بهشون یاد ندیم که گربه رو دم حجله بکشن، بلکه بهشون یاد بدیم که کسی که شریک زندگیشون شده جزئی از اونهاست و شادی او باید شادی خودشون باشه.
بیاید باور کنیم که حضورِ ما مهمترین بخش ِ یک زندگیه و هر مردی این رو میفهمه و قدر میدونه. اما با غر زدن و شمردن هر روزه ی کارهایی که میکنیم فقط ارزش این کارهارو کم میکنیم و خودمون هم هر روز خسته تر میشیم. در حالیکه اگر همین کارهارو با عشق انجام بدیم نه تنها لذت می بریم بلکه باعث میشیم شریک زندگیمون هم بیشتر و بیشتر قدرشناسی خودش رو نشون بده.
بیاید عاشق باشیم و این عشق رو به تک تک آدم هایی که می بینیم هدیه کنیم تا جهان هم عشق و شادی رو به ما هدیه کنه.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.