چگونه بر این درد زندهام هنوز؟
من آن ماشین را برای مادر گرفتم، همان ماشینی که هرگز به مقصد نرسید. آنقدر درگیر بودم که نرسیدنش را نفهمیدم. حالا محکومم به تماشای این سفرِ ناتمام برای تمام عمرم، بیآنکه جرأتِ بستنش را داشته باشم.
چگونه بر این درد زندهام هنوز؟
(هشت ماه گذشت…)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.