تلاش سراسر بیثمری است فرار کردن از چشمهایت که به زندگیام گره خوردهاند. مثل فرار کردن از نفس کشیدن است؛ یا خفه میشوم و یا هوا را بسیار عمیقتر میبلعم.
بایگانی برچسب برای: گره خوردن
الهی شکرت…
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ «نزدیکتر از رگ گردن».
تازهترین نوشتهها
- دلیلتراشی با مدادتراش16 آذر 1404 - 9:44 ب.ظ
- از شما گفتن من رو به وجد میاره15 آذر 1404 - 4:21 ب.ظ
- غصههای صاحبخانه14 آذر 1404 - 8:42 ب.ظ
- دیدارگاه ما13 آذر 1404 - 11:01 ب.ظ
- چرا نباید تصمیمهای گذشتهی خود را غلط بدانیم؟12 آذر 1404 - 8:14 ب.ظ

