بایگانی برچسب برای: پول ترسو

وقتی چیزی می‌خرم یا به هر نحوی به کسی پولی می‌دهم می‌کوشم یادم بماند که بگویم: «انشالله براتون پربرکت باشه.»

واقعن دلم می‌خواهد پولی که از من دریافت می‌شود تبدیل به برکت در زندگی گیرنده شود. این ایده را از کتاب «پول شاد» گرفته‌ام. اینکه پول را با شادی و قلب باز خرج کنم تا پولِ شاد به جریان بیفتد.

وقتی به پول‌های خودم فکر می‌کنم می‌بینم شاید غمگین نباشند اما به نظرم بسیار می‌ترسند. کیف پولم را که باز می‌کنم حس‌ می‌کنم پول‌ها خوف می‌کنند و هر کدام خودشان را گوشه‌ای قایم می‌کنند تا از نظر ناپیدا بمانند. گویی قرار است حکم اعدامشان اجرا شود یا در بهترین حالت انگار معلم می‌خواهد از آن‌ها سوال کند.

من خودم را به عنوان آدمی ترسو می‌شناسم؛ درست است که آگاهانه به دل تمام ترس‌هایم رفته‌ام و هنوز هم هر جا احساس کنم که به خاطر ترس از کاری اجتناب می‌کنم هر طور باشد به سراغش می‌روم و از سد آن ترس می‌گذرم، اما هنوز هم ترس از ویژگی‌های غالب من است.

ترسیدن از ایمانی ناقص ناشی می‌شود؛ وقتی عمیقن باور نداری که دست خداوند ورای تمام دست‌هاست، هر چیز بزرگ و کوچکی می‌تواند تو را بترساند. من در همین‌ جایگاه هستم.

به نظرم پول‌های آدم به ویژگی‌های غالب او دچار می‌شوند؛ اگر کسی جسور و بی‌پروا باشد، یا آزاد و رها پول‌هایش همین ویژگی‌ها را می‌گیرند، اگر هم حسود یا ترسو یا اهمال‌کار یا کینه‌ای باشد همین‌ها به پولش هم سرایت می‌کند.

شاید این‌ها که می‌گویم از تب این دو روز ناشی شود، شاید هم واقعی باشد. به هر حال به قول کتاب پول شاد، ما باید روی احساساتمان کار کنیم به جای کار کردن روی بازار بورس و طلا و املاک و غیره.

الهی شکرت…