بایگانی برچسب برای: عمرکشی

آخ که چقدر آدم دلش می‌خواهد عمری را به بطالت بگذراند، شما را نمی‌دانم اما من که واقعن دلم می‌خواهد. بیخود نیست که عضو گروه تنبلان سرخوشم.

کاش عمری را به آدم می‌دانند صرفن جهت بطالت‌گردی. رویش برچسب می‌زدند «عمرِ باطله» و می‌گفتند وارد این زندگی شو و تمامش را عمرکُشی کن.

آن‌وقت آدم باقی عمرها را بدون هیچ عُقده‌ای صرف کارهای پرفایده می‌کرد؛ روزی ۴ ساعت می‌خوابید و مابقی را به اختراع و اکتشاف و تحقیق و توسعه و تحلیل و تفکر می‌گذراند، کارهای عام‌المنفعه می‌کرد و دین و دنیا را گسترش می‌داد. آدم آن موقع حسرت نداشت که، اما حالا تمام عمرهای آدم مملو از حسرتند؛ حسرت خواب‌های نکرده، آرامش‌های نداشته و رویاهای نبافته.

در نشستی غیرعلنی که با ایزد منان داشتم به ایشان گفتم که در دنیای کامپیوتر هر چه ساخته می‌شود یک دِمو هم برایش می‌سازند تا آدم ببیند اصلن به کارش می‌آید یا نه، حتی اغلب یک نسخه‌ی رایگانش را در اختیار آدم قرار می‌دهند که چندان هم کم از نسخه‌ی پولی‌اش ندارد. شما چرا برای عمر چنین چیزهایی را در نظر نگرفته‌اید که ما قبل از آمدن به این جهان آن‌ها را بررسی می‌کردیم و اگر به کارمان نمی‌آمد دیگر مصدع اوقات شما نمی‌شدیم؟

ایشان گفتند که اولن به تو یک نفر اگر صد عمر بدهم همه را به بطالت می‌گذرانی، فلذا از دمو و نسخه‌ی رایگان خبری نیست، دومن در جریان باش که عمرهای آدم مثل دانه‌های اَنارند که می‌گویند تمام خاصیتش فقط در یکی از دانه‌ها قرار داده شده است، از میان عمرها هم فقط یکی عمر اصلی است، اما باید همه را کامل مصرف کنی چون نمی‌دانی کدام یکی اصل کاری است.

من گفتم جسارتن به نظرتان این رویه منطقی می‌نماید؟

ایشان چشم غره رفتند.

من دل و جرأتم را جمع کردم و پرسیدم احیانن عمری ندارید که یک نفر آن را به شاخ گاو زده باشد و حس کنید که دیگر به هیچ دردی نمی‌خورد؟ اگر دارید همان را به ما بدهید که توقع خاصی از آن نداشته باشید، ما خودمان یک جوری سرهم‌بندی‌اش می‌کنیم. انگار که یک سمت کاغذ چیزهایی نوشته باشند و سمت دیگرش برایشان مهم نباشد. ما همان‌جا کمی خط‌خطی می‌کنیم تا برگه پر شود.

ایشان گفتند چرا، عمرِ همان گاو در دسترس است.

به نظرم باید نشست‌هایمان را علنی برگزار کنیم که ایشان به حرمت جمع مراعات ما را بکنند.

الهی شکرت…