بایگانی برچسب برای: بی هیچ نشانه ای از آمدنت

روزی می آید که آمدن و نیامدنت چندان تفاوتی به حال خراب ِ من و این خانه نمی کند.

نه من دیگر آن من ِ قبل از رفتنت هستم و نه بهار دیگر به این خانه سر می زند که سر هم اگر بزند نصیبش چیزی جز نشستن پای درد ِ دل شمعدانی ها نخواهد بود.

تا آن روز خدا ميداند كه من ِ خسته، چگونه هر شب ِ وامانده را بي هيچ نشانه اي از آمدنت صبح مي كنم.