در هیاهوی این بازی کودکانه که گاهی خشن می‌شود و اغلب تا سر حد ممکن احمقانه، خندیدنت قرار نیست که بتواند دردی را دوا کند حتی اگر این چنین مستانه باشد که ندانسته صحه می‌گذاری بر ابلهانه بودن هر آنچه از باور بیهودگی‌اش می‌هراسی.
بایگانی برچسب برای: هراس
الهی شکرت…
الهی، بدون تو نمی‌شود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم می‌شود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفته‌ای باش.
از آن فاصله‌ای که گفته‌ای حتی ذره‌ای دورتر نشو.
اگر می‌شود از آن هم نزدیک‌تر شو؛ «نزدیک‌تر از رگ گردن».
تازه‌ترین نوشته‌ها
- زیر سقف نوشتن24 آبان 1404 - 8:28 ب.ظ
- سادگی جهان به روایت سریال پلیسی23 آبان 1404 - 10:18 ب.ظ
- تمام شوقم را خرج نوشتن می‌کنم22 آبان 1404 - 9:33 ب.ظ
- قصه که غصه ندارد21 آبان 1404 - 10:43 ب.ظ
- پول‌های آدم ویژگی‌های غالب او را دارند20 آبان 1404 - 8:36 ب.ظ
آموزش گامبهگام نورپردازی و عکاسی از محصولات با جنسهای مختلف و با استفاده از سوژههای نمونه
