صدايِ نا آشنايي از اتاق ِ كناري، بي آنكه هرگز صاحبِ صدا را ديده باشم و بي آنكه بدانم چرا، تلخ ترين خاطراتم را ورق مي زند…
بایگانی برچسب برای: ناآشنا
الهی شکرت…
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ نزدیکتر از «نزدیکتر از رگ گردن».
تازهترین نوشتهها
- شب اضافهوزن دارد و من شعر گفتهام3 آبان 1404 - 8:55 ب.ظ
- نوشتن از کلمات یا جملهسازی با کلمات2 آبان 1404 - 9:11 ب.ظ
- ثبت چند لحظهی ویژه1 آبان 1404 - 9:30 ب.ظ
- دور زدن گفتوگوهای درونی30 مهر 1404 - 5:21 ب.ظ
- بهترین شیوهی قدردانی29 مهر 1404 - 11:03 ب.ظ

