تو که هر طور میرفتی ما در غم میسوختیم
چه رسد به اینکه اینطور بروی
چه رسد به اینکه حتی موهای قشنگت سوخته باشند
لابد باید اینطور میرفتی
لابد این معاملهی تو با خدای خودت بوده است
امیدوارم نگران ما نباشی
امیدوارم قلبت آرام باشد
امیدوارم گذر کرده باشی
امیدوارم در جهانی که تو هستی فراموشی شایع باشد
امیدوارم رنجی حتی نزدیک به این در تجربهات نباشد
سوختنت به اندازهی کافی رنج بزرگی بود
باقی رنجها را برای ما بگذار
ما صبوری میکنیم تا تو آرام باشی
بایگانی برچسب برای: غم از دست دادن
الهی شکرت…
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ «نزدیکتر از رگ گردن».
تازهترین نوشتهها
- از شما گفتن من رو به وجد میاره15 آذر 1404 - 4:21 ب.ظ
- غصههای صاحبخانه14 آذر 1404 - 8:42 ب.ظ
- دیدارگاه ما13 آذر 1404 - 11:01 ب.ظ
- چرا نباید تصمیمهای گذشتهی خود را غلط بدانیم؟12 آذر 1404 - 8:14 ب.ظ
- فکر و لبخند11 آذر 1404 - 11:22 ب.ظ

