هرگز اینگونه به فهمِ دلگیری غروبِ جمعه نرسیده بودم که حالا میفهمم. همهی آنهایی که غروبِ جمعه برایشان دلگیر است حتمن عزیزی در دل خاک دارند و باور کنید که خاک اصلن آنطور که میگویند سرد نیست.
بایگانی برچسب برای: غروب جمعه
الهی شکرت…
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ «نزدیکتر از رگ گردن».
تازهترین نوشتهها
- دوست اجتماعی چه کوفتی است؟15 آبان 1404 - 6:30 ب.ظ
- تنفروشی به چالشها14 آبان 1404 - 7:54 ب.ظ
- خلوتگزینی با کلمات13 آبان 1404 - 6:13 ب.ظ
- یادم نخواهد رفت12 آبان 1404 - 8:11 ب.ظ
- چگونه موتور معاشرت را گرم کنیم؟11 آبان 1404 - 10:38 ب.ظ

