بایگانی برچسب برای: عشق

هيچ عشقی هرگز و هرگز پايدار نخواهد ماند مگر و فقط مگر زمانی كه هر يک از طرفين زندگیِ شخصیِ خودشان را به عنوانِ يک فرد داشته باشند. اگر دو طرف برای بهبودِ شخصیِ خودشان برنامه‌ای نداشته باشند و علائقشان را به هر دليلي دنبال نكنند و اوقاتی را به تنهايی و با خودشان سپری نكنند دقيقا از همان نقاط عقده‌ها و بغض‌ها و تلخي‌ها شروع به شكل گرفتن می‌كنند و روزی می‌رسد كه كاسه و كوزه‌ی تمامِ نرسيدن‌ها و نداشتن‌ها و نشدن‌ها بر سرِ عشق شكسته مي‌شود و به سادگی عشق‌ها تبديل به نفرت‌ها می‌شوند. پس اينكه هميشه و همه جا و همه وقت فقط با هم بودن و تمامِ مسيرها را با هم رفتن، قطعا نسخه‌ی سريال‌ها‌ی آبكی است و نه زندگی‌ِ واقعی.

براي هر زنی فقط و فقط يك مرد وجود دارد كه اگر ديكته‌ی تمامِ كلمات را اشتباه بنويسد و يا تمامِ ضرب‌المثل‌ها را غلط به كار ببرد و يا تمامِ ترانه‌ها را وارونه بخواند، نه تنها ناراحت نمی‌شود و حرص نمی‌خورد و دلش نمی‌خواهد با پا به صورت طرف حمله كند، بلكه هر بار بيشتر و عميق‌تر می‌خندد. (البته با فرضِ اينكه زنِ مذكور خودش ديكته بلد است.)

اگر چنين مردی در زندگی‌ات سراغ داری مطمئن باش كه نمی‌توانی بدونِ او باشي و زندگی كني و خوش باشی. پس به سادگی از او نگذر.

عاشقت بودن سخت است، عاشقت نبودن از آن هم سخت‌تر.

چه آرام و بی‌خبر رخنه کرد در عمق وجودم آن حس ِ غریب ِ لطیف. تو شدی تمام من و من دل بریدم از هر چه غیر ِ تو بود. نامش را نمی‌دانستم اما پیامش زیباتر بود از هرچه زیبایی که می‌شناختم. این همه را تنها یک چیز ممکن می‌کرد؛ میلاد تو که تولد عشق بود و تبلور زیبایی و چه زیبا گفت که «عشق را ایکاش زبان سخن بود».