بارها آزمودهام آدمها را به آزمون ِ وفا و هر بار این منم که شکست میخورم در این آزمون دردآور که گُمان میکنم این یکی دیگر میداند چیست وفا و حرمت نگه میدارد وفاداری را و چه ساده دلم من…..
بارها آزمودهام آدمها را به آزمون ِ وفا و هر بار این منم که شکست میخورم در این آزمون دردآور که گُمان میکنم این یکی دیگر میداند چیست وفا و حرمت نگه میدارد وفاداری را و چه ساده دلم من…..
پیاز همیشه به داد آدم می رسه؛ برای پنهان کردن اشک های واقعی پشت اشک های مصنوعی…
این ظلم را در حق خودمان نکنیم که خود را در کفه ی سنجش و مقایسه با دیگران قرار دهیم. نگوییم فلانی در ۱۸ سالگی رانندگی کرد و من در سی سالگی، فلانی کسب و کارش را در فلان زمان راه انداخت و من هنوز هیچ کاری نکرده ام، فلانی فلان موقع ازدواج کرد و من هنوز تنها هستم، فلانی به دانشگاه رفت و من نرفتم ….
من منم و تو تویی. هر کدام از ما به طرزی باور نکردنی منحصر به فردیم و برای هر کدام از ما در زندگی مسیری منحصر به فرد وجود دارد. پس خودمان را با خودمان و فقط با خودمان مقایسه کنیم.
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ نزدیکتر از «نزدیکتر از رگ گردن».