آنچه ما را غریبه کرد
آنچه تو را با من و مرا با دنیا غریبه کرد، همان چیزی بود که قرار بود ما را با زندگی آشنا کند.
آنچه تو را با من و مرا با دنیا غریبه کرد، همان چیزی بود که قرار بود ما را با زندگی آشنا کند.
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ نزدیکتر از «نزدیکتر از رگ گردن».
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.