درون نگاری, منطق نگاری

مغز ما جعبه ی جواهرات ارزشمند ماست

من یاد گرفتم که از معده ام به عنوان سطل زباله استفاده نکنم، مثلا اگه نمیشه یه غذایی رو نگه داشت و من جا ندارم که اون غذارو بخورم قطعاً می ریزمش دور اما به زور نمی خورمش که مثلا حروم نشه چون فهمیدم که اسم این کاراسراف نکردننیست، بلکه اسمش تبدیل کردن معده به سطل زباله است که نتیجه اش صرفا چاق شدن و بعد هم مبتلا شدن به انواع مشکلاته.

همین قضیه در مورد مغز آدم هم صادقه، یعنی اگه فکری هست که باعث آزارت میشه، یه فکر منفی که نمی تونی در موردش کاری انجام بدی باید بریزیش دور، نه اینکه هی نگهش داری و از زوایای مختلف بررسیش کنی و بهش پَر و بال بدی. چون این یعنی تبدیل کردن مغزت به سطل زباله و نتیجه اش صرفاً زندگی نکردنه، نتیجه اش نفرته. تو با فکر کردن به چیزهای منفی نمی تونی اونها رو تغییر بدی بلکه فقط باعث می شی تجربیات منفی در زندگی تو بیشتر و بیشتر بشن.

مغز ما سطل زباله نیست، بلکه یه جعبه ی جواهرات ِ ارزشمنده که دست ما امانته. باید با ارزش ترین جواهرات زندگیمون رو توش نگه داریم؛ بهترین فکر ها، بهترین تجربیات،‌ بهترین خاطرات و بهترین حس هارو. یه روزی از ما می پرسن که توی جعبه ات چی داری و اگر جعبه ی ما پُر از آشغال باشه ما در مقابلش مسئولیم.

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *