الهی شکرت…
الهی، بدون تو نمیشود.
بدون تو هرگز نشده است و هرگز نخواهد شد.
بدون تو تاریک است، بدون تو دلگیر است، بدون تو ترسناک است.
بدون تو من نیستم که بخواهم ببینم میشود یا نه.
الهی، تو باش.
همانقدر نزدیک که گفتهای باش.
از آن فاصلهای که گفتهای حتی ذرهای دورتر نشو.
اگر میشود از آن هم نزدیکتر شو؛ نزدیکتر از «نزدیکتر از رگ گردن».
تازهترین نوشتهها
- لنگرگاه زندگی1 شهریور 1404 - 10:21 ب.ظ
- خاطره چاقوی کُندی برای بریدن گلوی لحظه است31 مرداد 1404 - 11:16 ب.ظ
- درخواستهای ما انرژی دارند30 مرداد 1404 - 8:43 ب.ظ
- بیآنکه داشته باشی28 مرداد 1404 - 11:45 ب.ظ
- چرا به این جهان آمدهایم؟27 مرداد 1404 - 11:22 ب.ظ